ژوان جانژوان جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

هـــــــــــدیه ای از آسمــــــــــــون

دخترم روزت مبارک

دختر نازنینم توصیف حالی که امروز دارم  واقعا سخته... امروز اولین روز دختریه که منم یه دختر دارم.اونم چه دختری........... مثل فرشته پاک مثل گل معصوم مثل ابر لطیف  و مثل زندگی زیبا وای مامانی، تو از توی کدوم رویا بیرون اومدی آخه...؟! نمیدونی که چقدر از داشتنت خوشحالم ... خیلی خوبی،خیلی ماهی،خیلی خانمی اصلا یه دونه ای عشقم...یه دونه خدایا شکرت از اینکه منو لایق داشتن همچین نعمتی دونستی و این هدیه ی آسمونی رو بهم بخشیدی تا ابد شکرگزارتم نازنین دختر مامان...  من و ددی خیلی گشتیم تا به مناسبت این روز،یه هدیه ی قشنگ برات پیدا کنیم و خدا رو شکر که موفق شدیم و........
16 شهريور 1392

دختر ناز بابایی...

تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی  خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی  تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی  بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی دختر ناز بابایی...گلم روزت مبارک   ...
16 شهريور 1392

سه ماهه شدن ژوانی...

    سلام ژوان نازم دختر گلم سه ماه زیبا از تولدت گذشت و مامان باور نمیکنه دختر نازش به این زودی و با این سرعت داره بزرگ میشه... میخوام برات از روند رشد حرکتیت بگم که ماشاا... هزار ماشاا... همشون تو سن تو جزء مهارت های پیش رفته هستن و این نشان از هوش و استعداد دخترکم داره اول از همه تکرار کلمه ی "آقا" بود که تو سن 2 ماه و 10 روزگی انجام دادی... وای الهی مادر فدات بشه.حرف "ق" رو اونقدر قشنگ از ته حلقت ادا میکنی که نگو... اینجا داری میگی: "آققققققققا" 2 ماه و 18 روزت بود که پاهات رو پیدا کردی...اولش خیلی تعجب کرده بودی و خیلی جالب بهشون نگاه میکردی و لی یواش یواش یاد گرفتی که عروسکات ...
12 شهريور 1392
1